Demo image Demo image Demo image Demo image Demo image

ياران

بنام خدا

كوچه غريبي است. تنها و خسته و بريده از همه چيز. در ضلع غربي بلوار ارم مهرشهر در خيابان سوم شرقي به نام بن بست ياران پهلو گرفته است. در البرز گربه وحشي واقع شده است. ايران كوچكيست به اندازه يك نقطه. مثل يك ستاره تنها هميشه سوسو مي‌زند انگار همه فراموشش كرده‌اند. اين ستاره پر از سياهچاله‌هايي همانند راه شيري‌ است . لوله مي‌تركد سازمان آب وقت قبلي مي‌دهد براي ترميم آن و بعد از ترميم يادش مي‌رود چاله را پركند. حتي لوله آن در زمانهاي قديم، شايد قبل از تاريخ، تنها براي يك ساختمان كوچك در دل زمين آرام گرفته بود و رفته رفته با بنا نهادن ساختمانهاي چندين واحده آن لوله نازك با جرعه آبي دل ساكنانش را سيراب مي‌كند. البته براي سازمان آب ظاهراً مهم نيست كه لوله را قدري كلفت تر نمايند شايد ساكني نصفه شبي جهت وضو گرفتن و خواندن دعاي نماز شب جهت رفتگان سازمان...

چراغهاي تير برق رفته رفته ركوع خود را به سجده تبديل مي‌نمايند و هيچ وقت روشن نيستند البته لامپي ندارند كه روشن شوند خسته‌ايم از پيگيري، اداره برق به سلامت باد.

در زمستان كوچه‌هاي همجواركه پارتي در شهرداري دارند ، برف روبي مي‌شوند و ستاره با دل پرحسرت كاميونهاي پر از برف آنان را بدرقه مي‌نمايد. كوچه‌هاي همجوار جويهايش با سنگهاي اصفهان و نيريز آذين بسته شده‌اند ولي ستاره ما چشم خود را با نگاه به سنگهاي زينتي ديگران سيراب مي نمايد و دست به دعا برمي‌دارد شود آيا جوي ما هم جدول سنگي داشته باشد؟

صبح اين بن بست غريب البرزي ياران بسيار ديدني است، ظرفهاي آب معدني ، نوشابه ، دوغ و دلستر و شانه‌هاي تخم مرغ و كارتن‌هاي كادوي كوچك چون جاگير است توسط ماموران شهرداري از داخل كيسه‌ها درآورده شده‌اند و در جاي جاي كوچه حيران و سرگردانند، بارك الله و صد آفرين به كدبانوان كوچه كه كمر همت مي‌بندند و كوچه را رفت وروب مي‌كنند و مدال افتخار را به شهرداري مي‌دهند.

البته تارهاي عنكبوت شركت بسيار محترم مخابرات هم در كنار جعبه‌هاي جادوئيش ديدني‌است. ويلان و حيران و تنيده به هم و روباز. موقع بارش باران خداوند حواسش هست كه ابرها حق باريدن به روي تار عنكبوت را ندارند وگرنه خط‌هاي تلفن مختل مي شوند.