Demo image Demo image Demo image Demo image Demo image

آب راگل نكنيد
























از بلوار وليعصر مهرشهر سر ماشين را كج مي كنم به خيابان دوم غربي كه انتهاي آ ن جاده قزحصار است.

در اين جهان هستي هر چه دست انداز و چاله است يكجا در دل دوم غربي جاي گرفته است.

اين خيابان مفتخر به ميزباني آذين خودرو ، پدر صنعت ايران است كه شبانه روز سرويسهاي كاركنان آن در تردداند.

بعد به ملك آباد ميرسم. بلوار ورودي تنها يك باند آن دو طرفه است! باطراحي بسيارضعيف! .

روستاي بعدي رامجين كه شباهت زيادي با ملك آباد دارد با اين تفاوت پر از سرعت گير غير معقول.

سپس به دهكده ييلاقي زعفرانيه قدم مي گذارم كه قبل از رسيدن به آن پراز بنگاه هاي معاملاتي است .

به جرات مي توان گفت بازاي هر ويلا يك بنگاه. خيلي شلوغ و قيمتهاي بسيار كذايي .

در ادامه مسير درست يك كيلومتر به طرف اقباليه زير فشار قوي چاله بسيار بزرگي

خود را با نرمي به لاستيك ماشينم مي سايد .

ايستادم و دست به بيل شدم و صداي بوق شنيدم. بعد از حدود چهار كيلومتر روستاي محمدآبادخالصه

اجازه ورود مي دهد

درست در روبرويم دفتر دهیار است كه با دو تابلوي بزرگ خود نمايي مي كند ودرنبش پيچ نود درجه مسير

واقع شده است مقابلش درياچه اي پر از آب باران و برف جمع شده بود و گل و لاي ،كه مواظب بودم به

اطراف نپاشد و الا به دهیار برمي خورد. كريم آباد را پشت سر مي گذارم به طرف عبدل آباد ، ديگر مسير خاكي است .

شنيده بودم استانداري البرز دستور داده كه كليه ي راه هاي روستايي با همت شهرداري ها و بخشداريها و دهداري ها

بايد اسفالت شوند. ظاهرا اين جاده بر روي نقشه نيامده است هنوز!!!! درد دلي بود از يك رهگذر